بابی جونز دارد گلف بازی می کند - وحشتناک. هنگامی که توپ او بر لبه صخره ناپدید می شود، صدای گریه می شنود. توپ گم می شود، اما روی صخره های زیر جسد مردی در حال مرگ را پیدا می کند. مرد با نفس آخرش چشمانش را باز می کند و می گوید: "چرا از ایوانز نپرسیدند؟"