|
نام محصول: کتاب (داستان ترکی استانبولی) Sehitler Tepesi
130,000تومان65,000تومان
توضیحات محصول
سردار بیگ شروع به توضیح داد: همان سالهایی بود که جنگ با تمام وحشت حاکم بود. دشمن قدم به قدم پیشروی می کرد. مردان روستا به جبهه رفته بودند. فقط زنان و کودکان و افراد مسن در روستا مانده بودند. بالاخره لحظه هولناک فرا رسید، دشمن وارد روستا شده بود. همه را در میدان روستا جمع کردند و شروع به شکنجه آنها کردند. پدربزرگ شما آن موقع بچه کوچکی بود. اولین بار بود که دشمن را اینقدر نزدیک می دید.
فرمانده دشمن قرآن را در دست گرفت: آیا این شما را نجات می دهد؟ می خواست زیر پایش بگذارد. این چیزی است که پس از آن اتفاق افتاد. پدربزرگت مثل تیر پرتاب کرد. او با پریدن روی فرمانده موفق شد قرآن را از دستانش بگیرد. سپس شروع به دویدن به سمت رودخانه کرد. با وجود اینکه جمعیت، زنان و افراد مسن که این حادثه را دیدند، تشویق شدند و شروع به درگیری با سربازان کردند.
|
|