مجموعهای از رمانهای ژانر فانتزی هیجانی است که توسط نویسنده انگلیسی به نام جی.کی. رولینگ J.K.ROWLING یا جوان کتلین رولینگ نوشته شدهاست.
این کتابها به توضیح داستان و اتفاقات یک جادوگر نوجوان به نام هری پاتر به همراه بهترین دوستانش، رون ویزلی و هرماینی گرنجر، در مدرسهٔ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میپردازند. قسمت اصلی داستان پیرامون تلاش هری پاتر برای غلبه بر جادوگر سیاه، لرد ولدمورت است، که هدفش سرکوب کردن افراد غیرجادوگر ، تحت فرمان درآوردن دنیای جادوگران و ساحرهها و نابود کردن همه کسانی است که در مقابل او ایستادهاند از جمله خود هری.
مجموعهای از رمانهای ژانر فانتزی هیجانی است که توسط نویسنده انگلیسی به نام جی.کی. رولینگ J.K.ROWLING یا جوان کتلین رولینگ نوشته شدهاست. این کتابها به توضیح داستان و اتفاقات یک جادوگر نوجوان به نام هری پاتر به همراه بهترین دوستانش، رون ویزلی و هرماینی گرنجر، در مدرسهٔ علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میپردازند. قسمت اصلی داستان پیرامون تلاش هری پاتر برای غلبه بر جادوگر سیاه، لرد ولدمورت است، که هدفش سرکوب کردن افراد غیرجادوگر ، تحت فرمان درآوردن دنیای جادوگران و ساحرهها و نابود کردن همه کسانی است که در مقابل او ایستادهاند از جمله خود هری. اولین جلد رمان از این مجموعه خرید کتاب Harry Potter در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۷ با عنوان هری پاتر و سنگ جادو Harry Potter and the Philosopher's Stone منتشر شد. کتاب محبوبیت بسیار زیاد، تحسین فراوان و موفقیت تجاری را در جهان کسب کرد. این مجموعه همچنین انتقاداتی از جمله نگرانی گسترده دربارهٔ لحن تیره و تار را دریافت کرده است. تا ژوئن ۲۰۱۱، کتابها در حدود ۴۵۰میلیون نسخه فروش داشته و به ۸۳ زبان دنیا ترجمه شدهاست.چهار کتاب پایانی این مجموعه بهطور متوالی رکورد فروش سریعترین کتابهای جهان را دارد.
هری پاتر یک مجموعه با چندین ژانر، ازجمله فانتزی، گذر عمر (با عناصری از رمزآلود، هیجان انگیز، ماجراجویی، و عاشقانه)، که دارای بسیاری از معانی فرهنگی و این ارجاعات میباشد. بر اساس گفته نویسنده، موضوع اصلی داستان مرگ است،هر چند چیزی که در درجه اول در نظر گرفته میشود کار ادبیات کودکان است. همچنین بسیاری از موضوعات دیگر در این سری، مانند عشق و تعصب وجود دارد. ناشران اصلی و اولیه از کتابسرای بلومزبری در انگلستان و انتشارات اسکولاستیک در ایالات متحده میباشند، کتاب از آن زمان به بعد توسط بسیاری از ناشران در سراسر جهان منتشر شدهاست. در اکتبر ۲۰۱۱، این مجموعه در فرمتهای مختلف کتاب از طریق «پاترمور» منتشر شد. کتابها به صورت مجموعهای هشت قسمتی توسط شرکت برادران وارنر منتشر شدهاست، در این مجموعه کتاب هفتم در دو قسمت ساخته شدهاست، هری پاتر بالاترین مجموعه فیلم پرفروش در تمام دوران است. این مجموعه سرچشمه گرفته از چندین ابزار رسانهای در کالا است. سود تجاری هری پاتر بیش از ۱۵ میلیارد دلار است.
داستان درباره کودک یتیم یازده سالهای به نام هری پاتر است که یک جادوگر میباشد و در دنیای معمولی در کنار خاله و شوهر خاله و پسر خالهاش در کنار مشنگ ها (غیر جادوگران) زندگی میکند.توانایی او ذاتی است و کودکانی مانند او برای کسب آموزش لازم برای موفقیت در دنیای جادوگری به مدرسهای دعوت میشوند. هری به عنوان دانش آموز وارد مدرسه سحر و جادوگری هاگوارتز میشود و اتفاقات داستان از آنجا شروع میشود. هری تا دوران رشد بلوغ در آنجا پرورش مییابد و با مشکلاتی مواجه میشود مانند: جادوگری، روابط اجتماعی و عاطفی، چالشهای نوجوان عادی مانند دوستی و امتحانات و از همه مهمتر آمادهسازی برای تقابل با مشکلاتی که پیش رویش است. هر کتاب شامل وقایع زندگی هری پاتر در یک سال زندگیاش است. که مابین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ را روایت میکند.. کتاب همچنین حاوی گذشته نماییهای بسیاری است، که معمولاً توسط شخصیتهای مشاهده خاطرات در دستگاهی به نام قدح اندیشه شرح داده شدهاست.
1) کتاب رمان هری پاتر و سنگ جادو (Harry Potter and the Philosopher's Stone)
هری پاتر یک ساله به صلاح دید آلبوس دامبلدور پیش خانواده خاله و شوهر خالهاش، دورسلیها، که به اصلاح به آنها مشنگ گفته میشود برده میشود. خانواده دورسلی پسری همسن با هری به نام دادلی دارند. آلبوس دامبلدور به وسیله افسونی که برگرفته از خون مادر هری است، او را در آنجا در کنار خانواده خالهاش قرار میدهد تا از هر گونه تهدید به وسیله ولدمورت ناپدید شده در امان باشد. هری پاتر در سن یک سالگی بر اثر حملهٔ ولدمورت جادوگر سیاه دوران، پدر و مادر خود را از دست داد و زخمی شد، زخمی به شکل صاعقه که در سمت راست پیشانی اش بر اثر آن حادثه به یادگار ماند.
خانواده دورسلی همگی از جادو بیزارند برای برخی از رفتار عجیب هری او را آزار میدهند و میترسند که هری هم روزی جادوگر شود، تا این که هری نامه پذیرش از مدرسه جادوگری هاگوارتز را دریافت میکند و با روبیوس هاگرید شکاربان مدرسه آشنا میشود متوجه میشود که او یک جادوگر است و پدر و مادرش نه در تصادف (همانگونه که خالهاش همواره برای او بازگو میکرد) بلکه توسط جادوگری به نام ولدمورت (اسمشو نبر) کشته شدهاند.
2) کتاب رمان هری پاتر و حفرهی اسرارآمیز (Harry Potter and the Chamber of Secrets)
داستان از جایی آغاز میشود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز پشت سر گذاشته و در تابستان به سر میبرد. او جنی خانگی را میبیند که به او هشدار میدهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمدهاند از دست خاله و شوهر خاله بد خلاقش فرار میکند و به خانه دوستش میرود. بعد از اینکه وارد سال تحصیلی میشود اتفاقات عجیبی میافتد، گربه سرایدار با طلسمی خطرناک بیهوش میشود و با خون نوشتههایی بر دیوارها حک میشود مبنی بر آن که: تالار اسرار گشوده شدهاست.
بعد از آن به چند نفر حمله میشود و عدهای به هری پاتر شک میکنند که شاید او دلیل همهٔ این حملهها است، کسانی که مورد حمله قرار میگیرند، خشک میشوند و در این میان با گره گشاییهای گسترده، هری میفهمد که تالار اسرار کجاست و موجودی که این حملات را انجام میدهد یک مار غول پیکر است با نام باسیلیسک، در این میان او میفهمد که ناخواسته زبان مارها را میداند. در همان موقع جینی ویزلی، خواهر رون که یکی از دوستان هری است، به تالار اسرار برده میشود و هری و رون، وارد تالار اسرار شده و جینی را نجات میدهند. در پایان مشخص میشود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت (تام ریدل) در نوجوانی نوشته انجام میشدهاست!
3) کتاب رمان هری پاتر و زندانی آزکابان (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban - Harry Potter)
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانه خاله هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوش آیندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود. هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود ، زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. او از این واقعه جان سالم به در می برد. او پس از مدتی سر انجام میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمیفرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد!
هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص میشود که سیریوس بلک پدرخوانده اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیتر پتی گرو بوده که یکی از دوستان پدر هری در موقع نوجوانی بوده ، که خودش را به شکل موشی درآورده بوده و از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بودهاست. اما درست وقتی که همه چیز درست میشود و سیریوس موش را به شکل عادی برمیگرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند ، امیدوار میشوند، همه چیز نقش بر آب شده و پیتر پتی گرو فرار میکند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی میشود هری و هرمیون گرنجر، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات میدهند و او را فراری میدهند. همچنین هری با موجوداتی به نام دیوانهساز مبارزه میکند. در نهایت سیریوس بلک با موجودی به نام هیپوگریف فرار کرده و هری به مدرسه بازمیگردد.
4) کتاب رمان هری پاتر و جام آتش(Harry Potter and the Goblet of Fire)
داستان با روایتی شروع میشود از گذشتهٔ لرد ولدمورت و بعد داستانی دیگر که ولدمورت فرد غیر جادوگری را میکشد و در مورد کشتن هری پاتر صحبت میکند و بعد معلوم میشود که این روایت در واقع خوابی بوده که هری میدیده! هری به پدرخوانده خود یعنی سیریوس بلک نامه مینویسد و جریان را میگوید. بعد از آن با خانواده دوستش رون ویزلی به دیدن مسابقه فینال جام جهانی کوییدیچ میرود. وقتی وارد مدرسه میشود، میفهمد که مسابقات دورهای سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتز، بوباتون و دورمشترانگ (دارمسترانگ)، انجام میشود، آن سال در هاگوارتز برگزار خواهد شد! شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمیتواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیندازد! روز انتخاب شرکت کنندگان، جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه به بیرون پرت میکند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شدهاست، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون میآید و همه با او دشمنی پیدا میکنند، حتی بهترین دوستش: رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه میشود و در مرحله اول با اژدها روبرو میشود، در مرحله دوم ضمن اینکه در دریا رفته و دوستش را از چنگ موجودات دریایی نجات میدهد خواهر یکی از شرکت کنندگان را نیز نجات میدهد و این باعث میشود که امتیازاتش بالا برود. مرحله سوم هزارتویی است که باید به مرکز آن رسید. هری موفق میشود به همراه شرکتکننده دیگر هاگوارتز، سدریک دیگوری، به جام برسند، اما وقتی آن دو جام را لمس میکنند به مکان دیگری منتقل شده و فرود میآیند. در آنجا هری شاهد بازگشتن ولدمورت به بدن فیزیکیش است و سدریک نیز کشته میشود. هری و ولدمورت با هم دوئل میکنند و هری موفق به فرار میشود و به هاگوارتز بازمیگردد. وقتی بازمیگردد و همه در فکر مرگ سدریک هستند، معلم درس دفاع در برابر جادوی سیاه او را به دفترش میبرد و برایش میگوید که او معلم این درس یعنی مودی چشم باباقوری نیست، بلکه مرگ خواری است که خود را به شکل مودی درآورده، او نام هری را داخل جام آتش انداخته و او بوده که غیرمستقیم کمک میکرده تا هری در مسابقه سه جادوگر پیروز شود. اما قرار بوده که هری به دست ولدمورت کشته شود ولی هری موفق به فرار شده و به همین دلیل مودی قلابی قصد کشتنش را میکند. اما همان موقع مدیر مدرسه از راه میرسد و مانع او میشود و با معجون راستی به ماجرا پی میبرد.
5) کتاب رمان هری پاتر و محفل ققنوس(Harry Potter and the Order of the Phoenix)
هری پاتر تابستان سختی را پشت سر گذاشتهاست، او از لرد ولدمورت و کارهای اخیرش کاملاً بیخبر بودهاست. روزی که او با پسر خاله غیر جادوگرش دعوا میکند، ٰدیوانهسازها که نگهبانان زندان آزکابان هستند، پیدا میشوند و به آنها حمله میکنند و هری آنها را با جادو فراری میدهد. اما هری به دلیل اینکه قبل از ۱۷ سالگی از جادو استفاده کرده ، توسط وزارت سحر و جادو به دادگاه احضار میشود. او سرانجام تبرئه شده و به مدرسه میرود. معلم جدیدی امسال به مدرسه آمده که بسیار سختگیر است. کل داستان به این مشغول است ٰ،که تشکیلاتی سری به نام محفل ققنوس تشکیل شده ،که ضد لرد ولدمورت کار میکند، مدیریت محفل ققنوس را آلبوس دامبلدور بر عهده دارد. دیگر جوانب داستان مبارزه غیرمستقیم خرید هری پاتر با تخفیف و وزارت سحر و جادو را نشان میدهد ، زیرا وزارت سحر و جادو بازگشت ولدمورت را انکار میکند و مقالاتی ضد هری پاتر و آلبوس دامبلدور در روزنامهها به چاپ میرساند. هری خوابهایی میبیند، که همه واقعی است و از ذهن لرد سیاه بودهاست و هری میتوانسته چشمهای او باشد ولی خود لرد ولدمورت از این کار مطلع نبودهاست. او در واقع با ذهن ولدمورت در ارتباط است و احساسات او را درک میکند و زمانهایی که خواب است ،تمام اتفاقاتی را که او انجام میدهد یا میبیند از چشم خود ولدمورت شاهد است.
سر انجام او خوابی میبیند که سیریوس بلک پدرخوانده اش اسیر ولدمورت است و در حال شکنجه است. به همین دلیل به مکانی که در خواب دیده، که جایی در وزارت سحر و جادو است، میرود. دوستانش هم با او میآیند ، اما مشخص میشود که ولدمورت او را فریب داده تا او به وزارت سحرو جادو بیاید و گویی که پیشگویی هری و ولدمورت در آن نوشته شده را بیابد. هری اسیر مرگخواران که در اصل یکی از آنها پدر دراکو مالفوی، یعنی لوسیوس مالفوی، دشمن هری است، میشود و پس از کمی مبارزه اعضای محفل ققنوس فرا میرسند و متأسفانه سریوس بلک پدرخوانده هری پاتر به دست دخترعمهٔ خویش، بلاتریکس لسترنج کشته میشود. سر انجام گوی پیشگویی میشکند و کسی پیشگویی را نمیفهمد … دامبلدور با ولدمورت مبارزه میکند و هری به هاگوارتز بازمیگردد. هری با دامبلدور صحبت میکند و محتوای پیشگویی را میفهمد. پیشگویی که توسط پروفسور تریلانی، استاد پیشگویی مدرسه اتفاق افتاده از این قرار است که: «کسی از راه می رسه که قدرتمنده و میتونه لرد سیاه رو شکست بده… از کسانی زاده می شه که سه بار در برابرش ایستادگی کردن و وقتی هفتمین ماه (ژوئیه) می میره به دنیا میاد… و لرد سیاه با نشونی اونو حریف خودش معرفی می کنه، اما اون قدرتی داره که لرد سیاه ازش بی بهرست… و یکی از اونا باید به دست دیگری کشته بشه چون یکی شون باید بمیره تا دیگری زنده بمونه.» هری به خانه میرود تا در آرامش با این مسئله بزرگ کنار بیاید که تنها کسی که میتواند بزرگترین جادوگر سیاه هزاره اخیر را از بین ببرد خود اوست.
6) کتاب رمان هری پاتر و شاهزاده دو رگه(Harry Potter and the Half-Blood Prince
در ابتدای این داستان هری در حالی که راز زنده ماندن خود را فهمیده بود و مسئولیت سنگینی را متقبل شده بود، در اتاق خود در خانهٔ دورسلی منتظر دامبلدور نشستهاست. در طول داستان نیز هری به لطف پروفسور اسلاگهورن به راز زنده ماندن ولدمورت پی میبرد ،یعنی از وجود جان پیچهای او باخبر میشود. وی در این داستان به صورت اتفاقی کتابی درسی مربوط به معجون سازی را پیدا میکند ، که حاوی مطالب جالبی است و برطبق نوشتههای درونش، متعلق به فردی به نام شاهزاده دورگه میباشد. این کتاب به او کمک زیادی میکند البته موجب ناراحتی هرمیون، شاگرد اول کلاس و دوست صمیمی هری نیز میشود. او همیشه نگران است که مبادا هری با اطلاعات درون این کتاب دچار دردسر بشود. سراسر این کتاب بررسی خاطراتی میباشد که دامبلدور از ولدمورت جمعآوری کردهاست و به نشان دادن آنها به هری میپردازد. زیرا معتقد است که تا دشمن را خوب نشناخت نمیتوان بر او پیروز شد. در انتهای داستان دامبلدور توسط اسنیپ کشته میشود و هری متوجه میشود که کتاب متعلق به اسنیپ است.
7) کتاب رمان هری پاتر و یادگاران مرگ(Harry Potter and the Deathly Hallows)
مسئله اصلی داستان هری پاتر هفت پیدا کردن جان پیچهای باقیمانده و در نهایت نبرد نهایی با ولدمورت است. هری پاتر در این کتاب متوجه میشود که ۳ چیز به اسم یادگاران مرگ وجود دارد که صاحب آنها ارباب مرگ میشود و تصمیم میگیرد به دنبال آنها نیز برود. در این کتاب با گذشتهٔ دامبلدور نیز بیشتر آشنا میشویم. در اواخر کتاب هری به راز بزرگ شاهزادهٔ دورگه (اسنیپ) پی میبرد. سرانجام پس از نابود کردن اکثر جان پیچهای ولدمورت، هری به هاگوارتز میرود تا آخرین جان پیچ ولدمورت را پیدا کند. ولدمورت نیز به مدرسه حمله میکند. از آنجا که اسنیپ دامبلدور را کشته بود ، ولدمورت تصور میکند که برای اینکه ابر چوبدستی -که متعلق به دامبلدور بودهاست(یکی از یادگاران مرگ) -برایش به خوبی کار کند باید اسنیپ را بکشد و این کار را میکند ولی اسنیپ قبل از مرگ خاطراتی در اختیار هری قرار میدهد، که نشان میدهد مرگ دامبلدور نقشهای بین اسنیپ و او بوده و اسنیپ سالها برای حفظ جان هری (بخاطر علاقهای که به مادر هری داشت) برای دامبلدور جاسوسی میکردهاست. همچنین خاطرات نشان میدهند برای اینکه تکهای روح ولدمورت که درون هری است نابود شود ، هری باید توسط ولدمورت کشته شود. هری خود را تسلیم میکند و ولدمورت وی را میکشد، ولی از آنجا که در کتاب چهارم وی برای احیا خون هری را گرفته بود ، هری نمیمیرد زیرا تا ولدمورت زنده است هری نیز به زندگی متصل است و به قول دامبلدور این عدم درک ولدمورت از عشق را میرساند. سرانجام مار ولدمورت (آخرین جان پیچ) توسط نویل لانگ باتم با شمشیر گریفیندور کشته میشود و ولدمورت و هری در سرسرای هاگوارتز نبرد میکنند. از آنجا که ولدمورت صاحب ابر چوبدستی نبوده، چون در واقع دراکو مالفوی که به خاطر پدر و مادرش یک مرگ خوار میشود و باید دامبلدور را به خاطر ولدمورت بکشد، نمیتواند ولی او را خلع سلاح میکند ولی ولدمورت فکر میکند که چون اسنیپ دامبلدور را کشتهاست پس ابر چوبدستی مال اوست، ولی قبل مرگ اسنیپ در حالی که دراکو چوبدستی خودش را بالا آورده و میخواهد هری را بکشد، هرمیون او را خلع سلاح میکند ولی در آخر هری پاتر که فکر میکند او صاحب ابر چوبدستی است، چوب دستی را میشکند.نوزده سال بعد هری با جینی ویزلی ازدواج کرده و سه بچه دارد. رون و هرمیون نیز با یکدیگر ازدواج کردهاند.